-
مسافر
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 16:30
امروز خیلی خوشحالم.پسرم بعداز دو ماه میاد. از بعد از تعطیلی نوروز که رفته دانشگاه دو ماهه دقیقا که ندیدمش. برای اولین بار با هوایپما سفر کرد. با اتوبوس که از تهران میاد 14-15ساعت تو راهه. امروز که بیاد خیلی خوشحاله که تو راه خسته نشده تازه خیلی هم حال کرده. خدایا شکرت.
-
سیسمونی
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 20:42
بانام خدای مهربون برای خرید سیسمونی نوه عزیزم رفتیم .شبیه این سرویس خواب نوزاد را با عشق زیاد سفارش دادیم .امیدوارم به سلامتی ازش استفاده کنه .
-
تعطیلات عید91
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 00:55
سال نو رو به همه ی فامیل دور و نزدیک تبریک می گم. تعطیلات عید امسال خیلی خوش گذشت . همه خیلی خوب بودن.مخصوصا سمنو پزان و غلور پزان خیلی عالی بود. خدایا شکرت بخاطر این همه خوشبختی
-
هدیه به مادر
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 16:32
چهار برادر ، خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و دکتر،قاضی و آدمهای موفقی شدند. چند سال بعد،آنها بعد از شامی که باهم داشتند حرف زدند. اونا درمورد هدایایی که تونستن به مادر پیرشون که دور از اونها در شهر دیگه ای زندگی می کرد ، صحبت کردن. اولی گفت: من خونه بزرگی برای مادرم ساختم . دومی گفت: من تماشاخانه (سالن تئاتر)...
-
❤ من عاشق پدر و مادرم هستم ❤
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1390 21:33
تو 10 سالگی : " مامان ، بابا عاشقتونم " تو 15 سالگی : " ولم کنین " تو 20 سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم " ... ... تو 25 سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون " تو 30 سالگی : " حق با شما بود " تو 35 سالگی : "میخوام برم خونه پدر و مادرم " تو 40...
-
آداب مهمانی
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 14:33
ایام عید پر است از مجالس مهمانی، و این مهمانی ها هم مثل هر مجلس دیگری، خوب شان خوب است و بدشان بد . یک مجلس مهمانی خوب، درست مثل یک سکه دو رویه است که هم مهمانانش آداب مهمانی را خوب بلدند، هم میزبانانش آداب میزبانی را. شما با این آداب چقدر آشنایی دارید؟ مهمان خوبی باشید 1 ـ تشکر یادتان نرود : 2 ـ سرزده نروید مهمانی :...
-
بخشش
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 20:39
دل من محکمه ایست که به من میگوید: همه را دوست بدار، به همه خوبی کن، و اگر بد دیدی، . دل به دریای محبت بزن و بخشش کن ....
-
من دارم مادربزرگ میشم
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 20:14
نمی دانم چگونه گذشت ولی می دانم که زود گذشت! تا چشم بر هم زدم مادر بزرگ شدم و افتخار من همین عنوان من است! البته تصور مادر بزرگی با عصا و پشتی خمیده که ندارید!؟ دلم میخواد هرچه زودتر زمان بگذره و نه ماه تموم بشه و نوه نازم به دنیا بیاد و من اونو توی آغوشم بگیرم و ببوسمش و یاد بچگی مامانش یعنی دخترم بیفتم، همه مامان...
-
تولد پسرم
جمعه 18 آذرماه سال 1390 12:33
شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به...
-
عروسی رفتن دخترها،عروسی رفتن پسرهاا
سهشنبه 8 آذرماه سال 1390 15:51
عروسی رفتن دخترها: دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟! توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره... اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!! ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!! بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد...حالا...
-
شاد باش دنیا پر از عذاب است
سهشنبه 8 آذرماه سال 1390 15:50
آنتونی رابینز» در کتاب «یادداشت های یک دوست» می نویسد: دوست من دابلیو میچل در یک حادثه وحشتناک موتورسیکلت دو سوم بدنش سوخت. هنگامی که در بیمارستان بستری بود تصمیم گرفت به هر قیمتی که شده، راهی برای کمک به اطرافیان خود پیدا کند، صورت او چنان سوخته بود که شناخته نمی شد. معذلک اعتقاد داشت که لبخندش می تواند دنیای دیگران...
-
خوشبختی
سهشنبه 3 آبانماه سال 1390 08:51
از خدا پرسید خوشبختی را کجا میتوان یافت خدا گفت آن را در خواسته هایت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم با خود فکر کرد و فکر کرد ..... اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم خداوند به او داد اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم خداوند به او داد اگر ..... اگر ....... اگر اینک همه چیز داشت اما هنوز...
-
چکاپ
شنبه 23 مهرماه سال 1390 12:38
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ... خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده . زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد . آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ... و آنها دیگر نمی توانستند به قلب...
-
نامه ویکتور هوگو به فرزندش...
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 18:11
قبل از هر چیز برایت آرزو میکنم که عاشق شوی ، و اگر ... هستی ، کسی هم به تو عشق بورزد ، و اگر اینگونه نیست ، تنهاییت کوتاه باشد ، و پس از تنهاییت ، نفرت از کسی نیابی...... آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ........ اما اگر پیش آمد ، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی ، از...
-
به همین زودی
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 10:30
به همین زودی از هشتم فروردین پنج ماه از عروسی دخترم گذشت. به همین زودی 25 سال از تولد اولین فرزندم گذست. به همین زودی 7سال از فوت مادرم گذشت. به همین زودی 8 سال از فوت پدرم گذشت. به همین زودی دختر دومم 22 ساله شد. به همین زودی پسرم 20 سالش شد. به همین زودی ازآشنایی من و همسرم و نامزدی ما 28 سال گذشت. به همین زودی از...
-
بازنشستگی خانم ها
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1390 15:28
من اول مهرماه به امید خدا بازنشسته می شم.باورش سخته ولی واقعاً سی سال با سرعت برق و باد گذشت. همه از من می پرسن که برنامه ات چیه؟ می خوای وقتت رو چطوری پر کنی ؟ منم می گم مثل بقیه خانمای خونه دار که سالها به ما می خندیدن که ما از شما بهتر می خوریم و بهتر هم می پوشیم . یا از حسادت بود و یا شاید هم واقعاً احساس رضایت...
-
نماز تراویح
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 15:52
السلام علیک یا شهر رمضان .شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن.......... دوستان ، شما می دونین برادران اهل سنت در این ماه مبارک هر شب همراه نماز عشا 20 رکعت نماز تراویح می خوانند. این مراسم بسیار با شکوه است .تعداد نماز گزاران در این شبهای ماه مبارک غیر قابل وصف است و در مساجد یک جای خالی هم پیدا نمی شود. واقعا عالی است.
-
مادر
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 21:12
مادر مثل، ستاره گان که در آسمان، جا دارد، مثل، گل که در ساقه ء خود جا دارد، مثل، حون که در رگهای وجود دارد، مثل انسان که در زمین جا دارد، مثل روشنی، آفتاب که در مهتاب جا دارد، ای مادر عزیز ! محبت تو در دل من جا دارد، و خودت در زندگی ام وجود داری !
-
جملات برگزیده
شنبه 14 اسفندماه سال 1389 16:02
وقتی انسان آرامش را در خود نیابد ، جستجوی آن در جای دیگر کار بیهوده ای است توهین ها مانند سکۀ تقلبی اند ،ما ناگزیریم آنها را بشنویم ، ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم آموخته ام که ، دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند ولی آنرا متفاوت ببنند. کسی که از هیچ چیز کوچکی خوشحال نمی شود ، هیچگاه خوشبخت نخواهد شد. در...
-
تاریخ عروسی دخترم
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 08:59
تاریخ عروسی توی تعطیلات عید نوروز تعیین شده.حدود 40 روز به عروسی دخترم مانده و تقریبا همه وسایلش را خریده ایم. خانه اش هم تقریبا آماده شده.لیست مهمونا رو هم نوشتیم.حدود 600 نفر مهمونای عروس و چیزی در همین حدود از طرف داماد دعوتن. به این فکر میکنم که چه کار دیگه ای مونده که انجام بدم ؟ از خدای بزرگ میخوام که کمکم کنه...
-
پنج توصیه فوق العاده برای شاداب بودن
پنجشنبه 2 دیماه سال 1389 22:52
قبل از اینکه از رختخواب خود بلند شوید به شما توصیه می کنیم: هنگامی که چشمانتان را باز می کنید،و همان در رختخواب که هستید حرکات کششی انجام دهید،حرکاتی مانند حرکات گربه بر روی دو زانوی خود بنشینید و به سمت جلو خود را بکشید سر خود را بین دو دوست خود قرار دهید،و مدتی در این حالت بمانید. * قبل از اینکه صبحانه تان را میل...
-
نجار و دو برادر
پنجشنبه 25 آذرماه سال 1389 15:36
سال های سال بود که دو برادر در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود با هم زندگی میکردند. یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند و پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد … کار به جایی رسید که از هم جدا شدند. از دست بر قضا یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد، مردنجـاری را...
-
سی سال کار
یکشنبه 7 آذرماه سال 1389 21:38
باورش مشکله ولی واقعیت اینه که امسال سال آخر کارمه .من سی ساله که معلمم .سی سال . انگار همین دیروز بود که دانشجو بودم. من در دی ماه 1360 وارد تربیت معلم شهید کامیاب مشهد شدم. اولین دوره تربیت معلم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود . دوستانم سوسن و ناهیدو معصومه و ترانه و فاطمه و مریم و از همه مهمتر و عزیزتر زهره .الان...
-
عید قربان
پنجشنبه 27 آبانماه سال 1389 13:01
امروز روز عید قربان است بر همه دوستانم مبارک باشد
-
اسم شما چه رنگی است؟!
یکشنبه 23 آبانماه سال 1389 19:13
مگر می شود اسم هم رنگ داشته باشد! شاید با خودتان بگویید مگر می شود اسم هم رنگ داشته باشد! اما این موضوع این روزها روانشناسان بسیاری را به مطالعه وا داشته است.به گفته آنان همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگ ها هستیم. حتی اسم هر کس دارای رنگی است که این رنگ می تواند زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد! این که شما بدانید برای اسم...
-
شقایق
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 09:24
امروز برای شقایق وبلاگ درست کردم . باورتون میشه حسابی پیشرفت کردم.
-
مادرجان
پنجشنبه 25 شهریورماه سال 1389 22:22
دلم برای مادرم تنگ شده .هر وقت دلم می گیره تنها چیزی که بفکرم می رسه مادرمه .نیاز به مادر سن و سال نمی فهمه . من خیلی به تو نیاز دارم .مادرجان کاش می بودی و به درد دلم گوش میکردی. می دونم کاری از دستت برنمیاد فقط گوش میدادی و نگاه مهربانت مرا آرام می کرد . می دونم که شش ساله که رفتی ولی برای یک لحظه از زندگی من نرفته...
-
عید فطر
جمعه 19 شهریورماه سال 1389 17:00
عید مبارک فطر آمد و به خانه های ما رونق داد. این عید برای خانواده ما خیلی عزیزه . ما مراسم خاصی داریم . صبح همه خاله ها و دایی ها با خانواده هاشون به دید و بازدید میرویم .البته با روش خاص خودمون بعد از نماز عید به خانه خاله ها و دایی بطور دسته جمعی به نوبت به خانه همه میرویم و صاحبخانه از همه بگرمی استقبال میکنه و با...
-
خودت را باورکن
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1389 15:24
وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز!و دویدن که آموختی،پرواز را! راه رفتن بیاموز زیرا راه هایی که میروی جزیی از تو میشوند و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.دویدن بیاموز چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی، دیر... و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آنکه به اندازه...
-
خودشیفتگی
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1389 17:14
هر یک از ما در عالم وجود انسانهای ویژه و یکتا هستیم و عشق بالاترین و قدرتمندترین وسیله ای است که در زندگی در اختیار داریم. عشق به خود عشقی خودخواهانه نیست. خودشیفتگی در واقع مثبت ترین و کاملترین نحوه بیان تشکر از پروردگاری است که زندگی را به ما عطا کرده است. چنانچه خودتان را دوست بدارید وبدانید که نزد خداوند انسان...