وبلاگ خاله نسرین

من متفاوت هستم

وبلاگ خاله نسرین

من متفاوت هستم

مادرجان

دلم برای مادرم تنگ شده .هر وقت دلم می گیره تنها چیزی که بفکرم می رسه مادرمه .نیاز به مادر سن و سال نمی فهمه . من خیلی به تو نیاز دارم .مادرجان کاش می بودی و به درد دلم گوش میکردی. 

 

                                                     

 می دونم کاری از دستت برنمیاد فقط گوش میدادی و نگاه مهربانت مرا آرام می کرد . می دونم که شش ساله که رفتی ولی برای یک لحظه از زندگی من نرفته ای . عکست را در همه جای خانه دارم . نگاه مهربانت توی عکس به من نگاه می کنه .اما هیچ نمی گه .  اصلا مادر بودن یعنی ...    

        

     

                          

                                                      

                                                                                                                

عید فطر

عید مبارک فطر آمد و به خانه های ما رونق داد. 

این عید برای خانواده ما خیلی عزیزه . ما مراسم خاصی داریم . صبح همه خاله ها و دایی ها با خانواده هاشون به دید و بازدید میرویم .البته با روش خاص خودمون 

بعد از نماز عید به خانه خاله ها و دایی بطور دسته جمعی به نوبت به خانه همه میرویم و صاحبخانه از همه بگرمی استقبال میکنه و با شیرینی و میوه و چای و آجیل پذیریایی میکنه بعد همه با هم به خانه نفر بعدی و پذیرایی و ...  البته حالا چند سالیه که دختر خاله ها و پسر خاله ها هم ازدواج کرده و خانه مستقل دارند آنها هم در نوبت قرار می گیرند و به خانه آنها هم میرویم. تعداد خیلی زیاد شده ولی واقعاْ جالبه و حسابی حال میده.  

امسال نوبت خانه ما در باره وبلاگ نویسی صحبت شد من هم ازفرصت استفاده کرده وبلاگمو به بروبچه های اقوام معرفی کردم و حسابی تشویق شدم . 

عزیزانم اگر به وبلاگم سر بزنید خیلی خوشحال میشم .همه تونو دوست دارم 

مسعود و مریم -امیر و ستاره- دانیال و بهناز - داود و صفورا - افشین و لیلا - صدف و دانیال - شقایق و وهاب -مهسا و بهنود -  اشکان و فاطمه و ......................... 

احسان و احسان و بیتا و مهتا و شادی و رویا و ..................................... 

نگین و محسن و نسیم و مسعودو.................................................. 

خلاصه شمارو مثل بچه های خودم  دوست دارم . 

منتظر نظرات خوب شما هستم .

خودت را باورکن

 وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز!و دویدن که آموختی،پرواز را! 

راه رفتن بیاموز زیرا راه هایی که میروی جزیی از تو میشوند و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.دویدن بیاموز چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی، دیر...

 

و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آنکه به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی...

من راه رفتن را از سنگ آموختم،دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت!...

باد ها از رفتن به من چیزی نگفتند،زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمیشناختند...پلنگان دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند!!!پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند،زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند!

اما سنگی که درد سکون را کشیده بود،رفتن را میشناختند!کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود،دویدن را میفهمید!و درختی که پاهایش در گل بود از پرواز بسیار میدانست ؛آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت!

وقتی در دریای زندگی سفر میکنی،از طوفان ها و امواج نترس، بگذار تا از تو بگذرند...تو فقط به سفرت ادامه بده و استقامت داشته باش!به خاطر داشته باش دریای آرام ناخدای باتجربه و ماهر نمی سازد.جایی در قلب هر انسان وجود دارد که در آن افکار تبدیل به آرزو میشوند و آرزوها به اهداف بدل میگردند.جایی که در آن هر غیر ممکنی ممکن میشود !تنها اگر به هدفهایمان ایمان داشته باشیم ...چند چیز هست که برای یک زندگی شاد و موفق به آن نیاز داریم:اعتقادات ،اهداف و آرزوها،عشق،خانواده و دوستان و از همه مهمتر اعتماد به نفس... 

آری... تو نیز خودت را باور داشته باش!

خودشیفتگی

هر یک از ما در عالم وجود انسانهای ویژه و یکتا هستیم و عشق بالاترین و قدرتمندترین وسیله ای است که در زندگی در اختیار داریم. عشق به خود عشقی خودخواهانه نیست. خودشیفتگی در واقع مثبت ترین و کاملترین نحوه بیان تشکر از پروردگاری است که زندگی را به ما عطا کرده است. 

چنانچه خودتان را دوست بدارید وبدانید که نزد خداوند انسان کاملی هستید پس این توانایی را پیدا می کنید که شعاع این خوشبختی را به اطرافیان خود منتقل سازید. 

 

 

 

منبع :کتاب چه کنیم تا فرزندان خوشبختی داشته باشیم؟ تألیف دکتر واین دایر