ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
روز میلاد تو باران آمد
روز میلاد تو بود
که هوا
بوی شبنم و شقایق میداد
و خدا میخندید
عطر یاس از در و دیوار هوا میپاشید
و نسیم از تو بشارت میداد
باد بر پنجره پا می کوبید
زلف افشان را بید
در مسیر تو پریشان میکرد
هرکجا سروی بود
به تواضع به سر راه تو برپا می خواست
تاکها با تو تبانی کردند
غوره ها از تپش قلب تو انگور شدند
سرکه ها را خبر آمدنت شیرین کرد
برگها از سر تعظیم تو می رقصیدند
و خزان در قدم شاد تو نقاشی کرد
و به تردستی استاد ازل
شعبده ای برپا شد
گوشها منتظر
اولین گریه شیرین تو و
چشمها منتظر
اولین ساغر سیمای تو بود
روز میلاد تو باز
مثل همواره خدا حاضر بود
آسمان جشن گرفت
ابرها مژده دیدار تورا می دادند
رعد در حنجره از شوق تماشای تو غوغا میکرد
طبل آغاز تورا می کوبید
برق آغاز تورا می تابید
مِه فضا را به هوای تو در آغوش گرفت
آنسوی پیله مِه
ماه تا فرصت دیدار تو بیدار نشست
در جهان از قدم مهر تو مهمانی شد
شعر از مرکب فرخنده احساس تو
الهام گرفت
واژه ها در شعف وصف تو شادی کردند
و غزل
قالب همواره ی توصیف تو شد
روز میلاد تو باز
آسمان جشن گرفت
و به یمن قدم سبز تو باران بارید
ای تسلای خزان
سینه ی پر عطشم
که ز گرمای حضور خشکی تاول زده است
از عبور نفس خیس تو بارانی باد
ای تمنای بهار
در دل خسته ام از عشق چراغانی باد
سرنوشت من و دل آنچه تو می دانی باد
عشقم از بیم رقیبان تو پنهانی باد
سینه از برکت میلاد تو نورانی باد