ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
به همین زودی از هشتم فروردین پنج ماه از عروسی دخترم گذشت.
به همین زودی 25 سال از تولد اولین فرزندم گذست.
به همین زودی 7سال از فوت مادرم گذشت.
به همین زودی 8 سال از فوت پدرم گذشت.
به همین زودی دختر دومم 22 ساله شد.
به همین زودی پسرم 20 سالش شد.
به همین زودی ازآشنایی من و همسرم و نامزدی ما 28 سال گذشت.
به همین زودی از مکه رفتنم 11 سال گذشت.
به همین زودی از قبولی دخترم در مهندسی کامپیوتر دانشگاه بیرجند 6 سال گذشت.
به همین زودی از قبولی دختر دومم در رشته پزشکی مشهد 3 سال گذشت.
به همین زودی از قبولی پسرم در مهندسی صنایع شریف 2 سال گذشت.
به همین زودی 30 سال از معلمیم گذشت.
به همین زودی 31 سال از دیپلمم گذشت.
به همین زودی 50 سال از عمرم گذشت.
به همین زودی بازنشسته شدم.
اما من هنوز به زندگی امیدوارم. و آرزوهای زیادی دارم.برایم دعا کنید.
من اول مهرماه به امید خدا بازنشسته می شم.باورش سخته ولی واقعاً سی سال با سرعت برق و باد گذشت.
همه از من می پرسن که برنامه ات چیه؟ می خوای وقتت رو چطوری پر کنی ؟ منم می گم مثل بقیه خانمای خونه دار که سالها به ما می خندیدن که
ما از شما بهتر می خوریم و بهتر هم می پوشیم .
یا از حسادت بود و یا شاید هم واقعاً احساس رضایت داشتن که گمون نکنم.
اما من تصور هم نمیتونستم بکنم که کار نکنم.
خیلی خوشحالم که با صداقت کار کردم و شاگردانی داشتم که پس از گذشت سال ها هر بار که مرا می بینن
کلی خوشحال شده و قدر دانی می کنن. حتی در روز معلم یکی از دانش آموزان بعد از 25 سال مرا شناخت و برایم هدیه آورد که واقعاً متعجب شدم.
به امید روز های خوب و عالی