ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
نمی دانم چگونه گذشت
ولی می دانم که زود گذشت!
تا چشم بر هم زدم مادر بزرگ شدم
و افتخار من همین عنوان من است!
البته تصور مادر بزرگی با عصا و پشتی خمیده که ندارید!؟
دلم میخواد هرچه زودتر زمان بگذره و نه ماه تموم بشه و
نوه نازم به دنیا بیاد و من اونو توی آغوشم بگیرم و ببوسمش
و یاد بچگی مامانش یعنی دخترم بیفتم،
همه مامان بزرگها میگن نوه از بچه عزیزتره و
من میخوام اینو تجربه کنم.
امیدوارم و دعا میکنم که سالم و تندرست به دنیا بیاد
عزیز دلم، قربونش برم